حالا چند شبی است وقتی ساعت از یک رد می شود و سکوت به قرار قبلی اش با اتاق برمی گردد از بیرون پنجره صدای آواز هایده به گوش می رسد. کلافه ام و هی این پهلو به آن پهلو می شوم.ترانه ی بعدش مهستی است. خیلی سنگین و رنگین دارد گلایه می کند که روزی به چشم تو من بهترین بودم! با خودم فکر می کنم آدم ها توی این مثلا قرنطینه چه بلاهایی که سر خودشان نمی آورند. در ترک بعدی باز هایده به عوالم مستی اشارات نابی می کند و توی ترانه بعد از شرایط عمر دوباره ی خودش حرف می زند. منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تو بهترین خرید رو از ما داشته باش به تو می‌نویسم iranjess IRAN GUARDIAN پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان دستگاه کوچک با قیمت ارزان - مهرفوری